مجله ي عاشقانه سایت فوق العاده
شامل : عکس ، داستان ، شعر ، اس ام اس و نکته هاي عاشقانه
سـکـــــــه ی زنـدگـیم
زندگی قانون باورها و لياقتهاست
هميشه باور داشته باش
لايق بهترين هايی !
شـیـــــــر نـدارد
امــــــــا
هـمـیـن خـطـی
کـه مـــــــرا بـه تــــــو
وصـــــــــــــــــل
نـگـه مـی دارد را
بسیـــــار دوســـــــت مـی دارمـــ ..
امشبــ کـ آمدۓ در ـخوابـم
یادتـ نرود ـبوسه ـهاۓ گرمتــ را برایم
تـُهفه بیاورۓ
اصلا این بـار کـ بیایۓ
دیگـر یک لحظه ـهم
دستــ هایتـ را رـهـا نمۓ کنم
این بار مۓ برمت جایۓ
کـ خدا هم دستش بـ ِهمان نـرسد
آنـ وقتـ تـ ُ همیشه در ـکنارم خواهۓ مــاند
بدون وا ـهمه اۓ از رفتنتــ ...
فقط من و « تــ ُ »
فقط بگذار یک بــار دیگر رویاۓ
بــا تـُ بودنم را حس کنـم
فقط یک بــار . . .
پيشاني اَت بُقعه ي هَميشــه اَمن ياد ِ من استـ ...
مي بوسَمش شايـــد از پُشت اين ضَريـح حــاجت رَوا شومـــ !!!
سـَرکـ می کشی در خواب ـهـایـ َم
تــا دست ِ خــالی از تـــو بـاز نگـردَم
.
.
خیـالی نیست !
کـابـوسـ هـا بـا تو شیرینـ تـر است (!
کجایی مادربزرگ!
ببینی هر آمدنی را رفتن نیست
من به این رسم کهنه مشکوکم!
مـَــن ..
طَعـــم شیرین یافتن را
در طَعم تلــخ از دَستــــ ـــ ـ دادن یافتــَـم
و در این میان
سَهم من تنهـــــا یک یادَتـــ ـــ ـ به خیر
ساده بود ..
بیا جاهامون رو عوض کنیم
دلم لک زده برای اینکه کسی عاشقم باشه !
مـسـافـر خـسـتـه
مسافري خسته كه از راهي دور مي آمد ، به درختي رسيد و تصميم گرفت
كه در سايه آن قدري اسـتراحت كند غافـل از اين كه آن درخت جـادويي بود ، درختي كه مي توانست
آن چه كه بر دلش مي گذرد برآورده سازد...!
وقتي مسافر روي زمين سخت نشست با خودش فكر كرد كه چه خوب مي شد
اگـر تخت خواب نـرمي در آن جا بود و او مي تـوانست قـدري روي آن بيارامد.
فـوراً تختي كه آرزويـش را كرده بود در كنـارش پديـدار شـد !!!
مسافر با خود گفت : چقدر گـرسـنه هستم. كاش غذاي لذيـذي داشتم...
ناگهان ميـزي مملو از غذاهاي رنگارنگ و دلپذيـر در برابرش آشـكار شد.
پس مـرد با خوشحالي خورد و نوشيد...
بعـد از سیر شدن ، كمي سـرش گيج رفت و پلـك هايش به خاطـر خستگي و غذايي كه خورده بود سنگين شدند.
خودش را روي آن تخت رهـا كرد و در حالـي كه به اتفـاق هاي شـگفت انگيـز آن روز عجيب فكـر مي كرد با خودش گفت :
قدري مي خوابم. ولي اگر يك ببر گرسنه از اين جا بگـذرد چه؟
و ناگهان ببـري ظاهـر شـد و او را دريد...
هر يك از ما در درون خود درختي جادويي داريم كه منتظر سفارش هايي از جانب ماست.
ولي بايد حواسـمان باشد ، چون اين درخت افكار منفي ، ترس ها ، و نگراني ها را نيز تحقق مي بخشد.
بنابر اين مراقب آن چه كه به آن مي انديشيد باشيد...
دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم
کنون عزم لقا دارم من اینک رخت بربستم
تویی قبله همه عالم ز قبله رو نگردانم
بدین قبله نماز آرم به هر وادی که من هستم
مرا جانی در این قالب وانگه جز توام مذهب
که من از نیستی جانا به عشق تو برون جستم
اگر جز تو سری دارم سزاوار سر دارم
وگر جز دامنت گیرم بریده باد این دستم
به هر جا که روم بی تو یکی حرفیم بی معنی
چو هی دو چشم بگشادم چو شین در عشق بنشستم
چو من هی ام چو من شینم چرا گم کرده ام هش را
که هش ترکیب می خواهد من از ترکیب بگسستم
جهانی گمره و مرتد ز وسواس هوای خود
به اقبال چنین عشقی ز شر خویشتن رستم
به سربالای عشق این دل از آن آمد که صافی شد
که از دردی آب و گل من بی دل در این پستم
زهی لطف خیال او که چون در پاش افتادم
قدم*های خیالش را به آسیب دو لب خستم
بشستم دست از گفتن طهارت کردم از منطق
حوادث چون پیاپی شد وضوی توبه بشکستم
عشق عبارت است از
همه چیز را برای یک هدف دادن و به پاداشش هیچ چیز نخواستن ،
این انتخاب بزرگی است .
(دکتر شریعتی)
When i am with you it is as if
آن گاه که با تـوام
Everything that is beautiful surrounds us
گویی هر آنچه که زیباست مـا را در بر گرفته است.
This is just a very small part of how wonderful I feel when I am with you
این ها تنها ذره ای ناچیز از احساس والای با تـو بودن است.
Maybe the word love was invented to explain
شاید واژه عشق را ساخته اند
the deep all-encompassing feelings That I have for you
تا احساس چنان عمیق و هزار سوی مـن به تـو را بیان کند.
but somehow it is not strong enough
اما باز هم این واژه کافی نیست.
But since it Is the best word that there is
با این همه چون هنوز بهترین است
Let me tell you a thousand times that
بگذار بگویمت هزاران بار که
I love you more than Love
بیش از عشق بر تـو عاشقم
آخرين تماشايت را پلک نخواهم زد، مبادا تصويرت در چشمانم آواره گردد.
نظرات شما عزیزان: